واشنگتن با اعطای معافیت شش ماهه، وزن ژئوپلیتیکی بندر چابهار را رسماً به رسمیت شناخت

تصمیم اخیر دولت ایالات متحده مبنی بر اعطای معافیت موقت شش ماهه به هند برای ادامه فعالیت‌ها در بندر چابهار، یک تحول مهم و معنادار در عرصه ژئوپلیتیک منطقه به شمار می‌رود. این اقدام، که پس از گمانه‌زنی‌های اولیه درباره توقف همکاری‌های هند در این بندر راهبردی صورت گرفته، نه تنها نشان‌دهنده عقب‌نشینی از مواضع سخت‌گیرانه پیشین است، بلکه اعترافی آشکار به نقش کلیدی و روزافزون بندر چابهار در معادلات ترانزیتی و راهبردی اوراسیا محسوب می‌شود. این معافیت، ابعاد گسترده‌ای از اهمیت این بندر ایرانی برای کشورهای منطقه و حتی قدرت‌های جهانی را آشکار می‌سازد.

image

<br>

چرخش استراتژیک واشنگتن و تثبیت موقعیت بندر چابهار

در حالی که لغو معافیت‌های قبلی موجب نگرانی‌هایی درباره آینده پروژه هند در بندر چابهار شده بود، چرخش تازه واشنگتن نشان داد که وزن ژئوپلیتیکی این آبراه مهم فراتر از آن است که بتوان به سادگی آن را نادیده گرفت. بر اساس اعلام سخنگوی وزارت خارجه هند، شرکت دولتی IPGL که مسئولیت مدیریت ترمینال شهید بهشتی بندر چابهار را بر عهده دارد، اکنون می‌تواند بدون دغدغه تحریم‌های ثانویه، به فعالیت‌های خود ادامه دهد. این مجوز هرچند محدود و شش ماهه است، اما به وضوح نشان می‌دهد که آمریکا به اهمیت حیاتی بندر چابهار در نقشه مسیرهای ترانزیتی منطقه و نقش آن در سیاست‌های منطقه‌ای هند در برابر بازیگرانی چون پاکستان و چین اذعان کرده است.

<br>

اهمیت حیاتی بندر چابهار برای دهلی نو: دروازه هند به آسیای میانه

برای دهلی نو، بندر چابهار فراتر از یک نقطه تجاری ساده است؛ این بندر نماینده یک مسیر حیاتی و استراتژیک است که هند را به افغانستان و آسیای میانه متصل می‌سازد. این تنها مسیر زمینی امن و غیرپاکستانی است که امکان دسترسی هند به بازارهای منطقه را فراهم می‌کند. در دو دهه اخیر، هر بار که روابط میان هند و پاکستان متشنج شده، بندر چابهار به عنوان جایگزینی بی‌بدیل برای حمایت از تجارت و پروژه‌های توسعه‌ای افغانستان درآمده است. همین اهمیت راهبردی، هند را بر آن داشت تا سال گذشته یک قرارداد ده ساله برای مدیریت ترمینال بندر شهید بهشتی چابهار امضا کند؛ قراردادی که هند آن را جزئی لاینفک از راهبرد بلندمدت خود برای تثبیت جایگاه در آسیای مرکزی می‌داند.

اهمیت بندر چابهار برای هند را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

دسترسی ایمن به افغانستان و آسیای میانه: ایجاد یک مسیر زمینی مطمئن و پایدار بدون وابستگی به خاک پاکستان.

عضویت کلیدی در کریدور INSTC: این بندر حلقه اصلی کریدور بین‌المللی شمال-جنوب (INSTC) است که ارتباط هند با روسیه، قفقاز و اروپا را از طریق ایران کوتاه و مقرون‌به‌صرفه می‌سازد.

علاوه بر این، با افزایش حجم بار افغانستان به سمت بنادر جنوبی ایران و محدودیت‌های حمل‌ونقل جاده‌ای، تکمیل خط آهن چابهار-زاهدان برای هند به یک اولویت مهم تبدیل شده است. این خط ریلی، در صورت بهره‌برداری کامل، ظرفیت ایجاد تحولی شگرف در مسیر صادرات و واردات هند به آسیای میانه را دارد.

<br>

رقابت‌های منطقه‌ای و جایگاه بندر چابهار در توازن قدرت

سیاست خارجی آمریکا نیز، به‌ویژه در خاورمیانه و آسیای جنوبی، همواره تحت تأثیر رقابت‌های ژئوپلیتیکی است. حضور چشمگیر چین در بندر گوادر پاکستان و توسعه کریدور اقتصادی ۶۰ میلیارد دلاری چین-پاکستان (CPEC) برای واشنگتن نگرانی‌آفرین بوده است. از دیدگاه تحلیلگران، حفظ حضور هند در بندر چابهار به مثابه ایجاد یک موازنه در برابر نفوذ رو به گسترش پکن در سواحل مکران و مناطق پیرامونی آن تلقی می‌شود. این استراتژی، به آمریکا امکان می‌دهد تا از اهرم نفوذ خود برای تعدیل قدرت‌های منطقه‌ای بهره ببرد و از تمرکز کامل قدرت در دست یک بازیگر خاص جلوگیری کند.

<br>

افق پیش‌رو برای بندر چابهار: فرصت‌ها و چالش‌ها

اگرچه در داخل ایران بحث‌هایی درباره میزان اتکای بیش از حد به هند یا امکان جذب سرمایه‌گذاران دیگر از جمله چین یا سایر شرکای منطقه‌ای مطرح است، اما معافیت اخیر، دست‌کم در کوتاه‌مدت، فضای همکاری را تثبیت کرده است. در صورتی که مسیر ریلی چابهار-زاهدان تکمیل شود و هند به مشارکت خود ادامه دهد، تأثیرگذاری تحریم‌های آمریکا بر این بندر کاهش خواهد یافت. چنین سناریویی می‌تواند بندر چابهار را به نقطه‌ای تبدیل کند که ابزارهای فشار واشنگتن در آن با دشواری بیشتری عمل کنند.

با این حال، برخی تحلیلگران معتقدند که هندی‌ها با تصمیم سختی برای تداوم همکاری با هر دو بلوک غرب (به رهبری آمریکا) و شرق (نظیر روسیه و سازمان‌های نوظهور شانگهای و بریکس) روبه‌رو هستند. معافیت جدید، با وجود زمان‌دار بودن، این پیام را آشکارا مخابره می‌کند که بندر چابهار در حال تبدیل شدن به یکی از گره‌های کلیدی ترانزیتی اوراسیاست؛ گره‌ای که نه تنها برای دهلی نو، بلکه برای توازن‌سازی در سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا نیز اهمیت راهبردی دارد. بنابراین، ضروری است که مسئولان ایرانی قدر این گوهر گران‌بها و پتانسیل‌های بی‌نظیر آن را بدانند و برای توسعه و بهره‌برداری حداکثری از آن، برنامه‌ریزی‌های جامع و بلندمدت داشته باشند.

مجله حمل و نقل مهتاب


مطالب مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا